معصومه نورمحمدی تهیه کننده و کارگردان سینما، دارای مدرک کارشناسی عکاسی است. او طول فعالیت پر بار خود تاکنون جوایزی از جمله جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره کیش، دیپلم افنخار بهترین فیلم مستند کوتاه نهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران، جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره پروین اعتصامی، جایزه بهترین کارگردان زن فیلمهای نیمهبلند جشنواره بینالملی Arte Non stop آرژانتین، جایزه بهترین فیلم علمی جشنواره zero plus روسیه را دارد و اینک این بانوی موفق فیلمساز با مستند “سوزنگرد” در جشنواره یادگار حضور دارد.
گفتگوی ما با معصومه نورمحمدی را بخوانید.
درباره تاثیر برگزاری مجدد جشنواره میراث فرهنگی در قزوین که پس از سالها اتفاق افتاده است چطور فکر می کنید؟
برگزاری جشنواره، در هر زمان و مکان و با هر عنوان، اگر درست برگزار شود، حتماً خوب است. حداقل پول و بودجه دولت در بخش فرهنگی صرف می شود. برگزاری جشنواره، باعث بیشتر دیده شدن فیلمها میشود و فیلمسازها بیشتر با کار هم و همدیگر آشنا میشوند و موقعیتی را فراهم میکند تا تعامل و ارتباط کاری بیشتری باهم داشته باشند و حمایت مالی از فیلمهایی که جایزه میگیرند هم اتفاق خوب دیگر جشنوارههاست.
از طرفی برگزاری جشنوارهای با عنوان میراث فرهنگی، با توجه به میراث فرهنگی غنی که در ایران وجود دارد، قطعاً الزامی است و امیدوارم پس از چندین سال وقفه در برگزاری آن، ازاینپس هرساله بهطور منظم برگزار شود و فیلمهایی با موضوع میراث فرهنگی جای تخصصی و مناسب برای نمایش و رقابت داشته باشند.
همینطور شهر قزوین بهعنوان یکی از پایتختهای قدیمی ایران، با آبوهوای خوش، آثار کهن و تاریخی و… میتواند گزینه مناسبی برای برگزاری این رویداد فرهنگی باشد و امیدوارم مسئولان این جشنواره بتوانند بانظم و برنامهریزی شایسته این جشنواره را در شهر زیبای قزوین برگزار کنند.
فیلم سوزنگرد اثر راهیافته شما به جشنواره یادگار است. لطفاً درباره این فیلم توضیح دهید؟
بله من با فیلم سوزنگرد به این جشنواره دعوت شدم. سوزنگرد در مورد فرشی متعلق به دوره صفویه است. این فرش به کشور ژاپن راه پیدا میکند و ازآنپس همهساله در مراسمی آیینی به نام گیون ماتسوری که 1100 سال قدمت دارد، بهعنوان نماد زیبایی و قدرت به نمایش گذاشته میشود.
یکی از مسائل مهمی که در فیلم های قوم نگاری یا مردم نگاری بسیار مهم است نحوه تعامل کارگردان با سوژه است. با توجه به تجربیاتی که تاکنون در این زمینه داشته اید، به نظر شما این تعامل چگونه باید اتفاق بیفتد؟
من به عنوان کسی که کار مستند انجام دادهام برای پاسخ دادن به این سؤال به تجربیات خودم فکر میکنم. اگر قرار باشد ما از یک بخش فرهنگی در کشور فیلم بسازیم و قوم خاص و فرهنگ و تمدن خاصی را در جغرافیای خاصی بررسی کنیم، قطعاً تحقیق و پژوهش بسیار زیادی نیاز است تا به ریشه و بن این جامعه پی ببریم. این موضوع که این افراد به چه شیوه زندگی میکنند، چه عواملی باعث شده دارای این پوشش، رفتار، تغذیه و… باشد و تمام مسائل دیگری که آن جامعه با آن درگیرند در مرحله اول نیاز به تحقیق و پژوهش دارد.
در مرحله بعدی مستندساز باید یک ویژگی ذاتی داشته باشد و آن این است که وقتی در محیط قرار میگیرد، بتواند با آن مردم، نوع نگاه و نگرششان و آن جامعه ارتباط برقرار کند و ارتباط برقرار کردن با آنها در زمان طولانی شاید چند ماه یا چند سال میتواند کمک کند تا جدا از پژوهشهای کتابخانهای، با تحقیقات میدانی بتوانید فیلم مستندی بسازید که دارای روح و زیبایی است که از درون زندگی و نوع نگرش و رفتارهای آنها برآمده است.
آیا ملیت، تاریخ و شرایط اجتماعی فیلمساز در قوم خاصی در شکلگیری زبان شخصی او مؤثر است؟
همینطور است. وقتی فیلمساز قرار است از قوم خاص یا ملیت و جغرافیای خاصی فیلمی بسازد، مهمترین چیز در ساخت فیلم قوم نگارانه همین است که با آن شرایط آشنا باشد.
فیلمساز چطور باید بتواند واقعیت موجود در آن آئین را به شکل درست و بی طرفانه منعکس کند؟
اگر قرار باشد که فیلمساز در یک آئین مذهبی، دینی، سنتی دست ببرد و نظر شخصی خودش را در فیلم منعکس کند و بخواهد آن ائین، فرهنگ یا سنت را با تفکر خودش تغییر دهد؛ در این صورت ما در فیلم کارگردان، ذهن و تصورات فکریاش را خواهیم دید.
فیلمساز وقتی اشراف کامل به موضوع داشته باشد، با تفکر خودش می تواند نحوه ارائه موضوع را به گونه ای بیان کند که تفکرات شخصی اش بر موضوع قالب نشود یا آن موضوع به گونه ی دیگری به بیننده القا نشود. بنابراین اشراف کامل به سوژه بسیار اهمیت دارد.
حضور فیلمساز و دوربین به نوعی یک دخالت در روند شکل گیری آن آیین یا سنت محسوب میشود. چطور میتوان این دخالت را کم کرد؟
ما باید به یک نکته خیلی توجه کنیم که یک فیلمساز مستند گزارش تهیه نمیکند. تهیه گزارش خبری با فیلم مستند دو مقوله متفاوت هستند.
درست است که در فیلم مستند دوربین میتواند یک نقش مخرب داشته باشد چراکه یک وسیله واسط هست بین شخص و سوژه و دسترسی مستقیم را از او صلب میکند.
موقع ساخت فیلم مستند میبینیم بااینکه مدتهای زیاد در محیط قرار داریم و در حال آشنایی و ارتباط فکری و عاطفی با سوژه هستیم و خیلی مسائل شاید گفته شود و ارتباطهایی به وجود بیاید اما همین که دوربین به میان میآید ارتباطها کمرنگ میشود و سوژه ممکن است دیگر آن راحتی را نداشته باشد. تنها راهحل برطرف شدن این مسئله به نظر من این است که زمان کار باید زیاد باشد. همینکه با یک قوم یا حتی یک فرد در زمان طولانی در ارتباط هستید، روزهای اول دوربین یک مزاحم است و ممکن است به آن برخورد و ارتباط عاطفی و منطقی درست نتوانیم برسیم؛ اما وقتی این اتفاق تکرار شود این مسئله حل میشود و دیگر دوربین دیده نمیشود. بهمرور این سدها شکسته و اعتمادها به وجود میآید و در این مسیر به دست آوردن رابطه و جلب کردن اعتماد سوژه برای کمرنگ شدن این مشکلات خیلی مهم است.
آخرین دیدگاهها